بدون عنوان
بدون عنوان
بدون عنوان
بگذار باران بیاید و تو بیایی و بمانی تا تمام خاطره را زیر باران تا یک نگاه عمیق تا یک تبسم عاشقانه تا لبخند تا بوسه تا یک آغوش گرم پیش ببریم پریسا 11 ماهگی ...
نویسنده :
مامان پرنیا جون
8:48
میتوان زیبازیست....
میتوان زیبازیست.... نه چنان سخت که از عاطفه دلگیر شویم.... نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بدوخوب!.... لحظه ها میگذرند..... گرم باشیم پرازفکر وامید.... عشق باشیم و سراسر خورشید... پنج سال و 10ماهگ ی پرنیا جون پرنیا و پدربزرگش 8 ماهگی پریسا 11 ماهگی پریسا جون و شش سال و 4 ماهگی ...
نویسنده :
مامان پرنیا جون
8:22
مهربان مادرم دوستت دارم
من اهل دلم دلکم همین نزدیکی هاست جای خوبیست با صفاست دنج و خلوت اما راهش را گم کرده ام انگار یکی تابلو های شهر دل را عوض کرده نکند دل را دزدیده باشند!!! ...
نویسنده :
مامان پرنیا جون
8:09
بدون عنوان
در طی روز یک تماس با مادر اجباریست..... ...
نویسنده :
مامان پرنیا جون
8:04
بدون عنوان
نه ماه انتظار و یک عمر نگرانی حس ازاد دخترانه را به مهر مادری دادن بزرگترین ایثار یک زن است....... ...
نویسنده :
مامان پرنیا جون
8:02
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
خدای مهربانم بزرگ پروردگارم ..تور ا سپاس به خاطر داشتن فرزندانی سالم تو را سپاس به خاطر داشتن سلامتی و تو را شکر به خاطر همه نعمت هایت مهربانم دوستت دارم ...
نویسنده :
مامان پرنیا جون
7:57