پرنیا  عشق بابا سجادپرنیا عشق بابا سجاد، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره
پریسا عشق باباپریسا عشق بابا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

پــــــــــــرنیــــــــا هستی مامان

بدون عنوان

بگذار  باران  بیاید و  تو  بیایی و بمانی تا تمام  خاطره  را زیر باران  تا یک نگاه  عمیق  تا یک تبسم عاشقانه تا  لبخند  تا بوسه تا یک  آغوش  گرم پیش ببریم   پریسا 11 ماهگی ...
27 آبان 1393

میتوان زیبازیست....

  میتوان زیبازیست.... نه چنان سخت که از عاطفه دلگیر شویم.... نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بدوخوب!.... لحظه ها میگذرند..... گرم باشیم پرازفکر وامید.... عشق باشیم و سراسر خورشید...   پنج سال و   10ماهگ ی پرنیا جون  پرنیا و پدربزرگش   8 ماهگی پریسا 11 ماهگی پریسا جون و شش سال و 4 ماهگی ...
27 آبان 1393

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

خدای مهربانم بزرگ پروردگارم ..تور ا سپاس به خاطر داشتن فرزندانی سالم تو را سپاس به خاطر  داشتن سلامتی و تو را شکر به خاطر همه نعمت هایت  مهربانم دوستت دارم   ...
27 آبان 1393

بابایی دوستت داریم

دختر که باشی میدونی که اولین عشق زندگیت پدرته دختر که باشی میدونی محکم ترین پناهگاه دنیا اغوش گرم پدرته   دختر که باشی میدونی مردانه ترین دستی که میتونی تو دستت بگیری  و دیگه از هیچی  نترسی   دستای گرم و مهربون پدرته  هر کجای دنیا هم باشی  چه باشه یا نباشه  قوی ترین فرشته ی نگهبان پدرته بابایی   دوستت داریم   انشا الله سایه ات همیشه بالا سرمون باشه     ...
4 خرداد 1393

بدون عنوان

سلام اومدیم باز با عکسای جدید دو تا فرشته کوچولو که تو زندیگی من خدا بهم هدیه داده ..از تولد تا کودکی تا بزرگ شدن ..الان پریسا کوچولوی ما بزرگ شده همراه با پرنیای نازم ..پرنیا جون هم ماشالله قد کشیده خانم شده و کلی بهونه گیر خیلی پریسا رو دوست داره اما من مامان بدی هستم حوصله ندارم و با پرنیا خوب نمیتونم رفتار کنم به خاطر لجبازیش..اما مهدکودکش رو عوض کردم و با پریسا دوتاشون توی یه مهد هستن به شرایط مهد عادت کرده...شعرای زیادی یاد گرفته ورزش های جدید اما از پریسا بگم که روزای اول خیلی اذیت شد توی مهد کودک ..پستونک نگرفتن پریسا جون منو کلافه کرده بود تا این که اومدم بهش شیر خشک دادم که متاسفانه مریض شد و خیلی اذیت کرد دوباره شیر خشک رو قطع کرد...
13 ارديبهشت 1393