پرنیا  عشق بابا سجادپرنیا عشق بابا سجاد، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره
پریسا عشق باباپریسا عشق بابا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

پــــــــــــرنیــــــــا هستی مامان

مطالب زیبا

1390/7/26 10:31
541 بازدید
اشتراک گذاری

 

سنگ مفت گنجشک مفت 

سنگ ها شاید،
اما گنجشک ها هیچ وقت مفت نبوده اند!!!
قلبشان همیشه میزده ...

niniweblog.com

 

آدمها 

آهسته گفت خدانگهدارت و در را بست و رفت . . . آدم ها چه راحت مسئولیت خود را به
گردن " خدا " می اندازند . .
niniweblog.com
 

بنده آرزو به دل

ﺧﺪﺍﯾﺎ چرا ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎ ؟؟
ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺗﺮﯾﻦ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﺏ
 
niniweblog.com
 

رفاقت

رفاقت را ساده باور نکنید

دنیا بیرحم تر از این حرف هاست !

حتی مسیح هم

شام آخر داشت !

حتی مسیح هم

شب آخر

رفیقــــــــــانی داشت ...
niniweblog.com
 

میزبانی خدا

 اگر در دنیا، خودت را مهمان حساب کنی و خداوند مهربان را میزبان، همه غصه ها می روند. چون هزار غصه به دل میزبان است که دل مهمان از یکی از آنها خبر ندارد...
niniweblog.com
 

تولد و زندگی 

تولد انسان
مثل روشن شدن کبریتی است
ومرگش خاموشی آن
بنگر در این فاصله چه کردی
گرما بخشیدی . یا سوزاندی
 
niniweblog.com

غرور جوانی

 
روزی به غرور جوانی بانگ بر مادر زدم،
 دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی گفت:
مگر خُردی فراموش کردی که درشتی می‌کنی؟
چه خوش گفت زالی به فرزند خویش
چو دیدش پلنگ افکن و پیل تن
گر از عهد خردیت یاد آمدی
که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا
که تو شیرمردی و من پیرزن
niniweblog.com
 

خط تیره

 معلم میدانست فاصله ها چه به روزمان می اورند که به خط فاصله میگفت : خط _ تیره
niniweblog.com
 

وعده لباس گرم

پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می داد.از او پرسید : آیا سردت نیست؟نگهبان پیر گفت : چرا ای پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم. پادشاه گفت : من الان داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباس های گرم مرا را برایت بیاورند. نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه وعده اش را فراموش کرد. صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند، در حالی که در کنارش نوشته بود : ای پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل می کنم اما وعده لباس گرم تو مرا از پای درآورد
niniweblog.com
چرا تو فکری مادر جون

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)