پرنیا  عشق بابا سجادپرنیا عشق بابا سجاد، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره
پریسا عشق باباپریسا عشق بابا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

پــــــــــــرنیــــــــا هستی مامان

چه جوری با این اعصاب خوردیها و درگیریهای زندگی خودمون را تخلیه می کنیم

1390/8/18 11:17
523 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

صــــــــــــــــــبور باشــــــــــــــــیم :niniweblog.com

 

 

 

چشمککامیون حمل زبالهچشمک
 
روزی من با تاکسی عازم فرودگاه بودم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از محل پارک خود بیرون پرید. رانندة تاکسی من محکم ترمز گرفت. ماشین سر خورد، و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتری از ماشین دیگر متوقف شد!
راننده ماشین دیگر سرش را ناگهان بيرون آورد و شروع کرد به فریاد زدن به طرف ما. راننده تاکسی فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد. منظورم این است که او واقعاً دوستانه برخورد کرد.
با تعجب از او پرسیدم: ((چرا شما اين رفتار را کردید؟ آن شخص نزدیک بود ماشین تان را از بین ببرد و ما رابه بیمارستان بفرستد!)) در آن هنگام بود که راننده تاکسی درسی را به من آموخت که هرگز فراموش نکرده و برايتان توضيح ميدهم:
((قانون کامیون حمل زباله.)) او توضیح داد که بسیاری از افراد مانند کامیون های حمل زباله هستند. آنها سرشار از آشغال،  ناکامی،  خشم، و ناامیدی در اطراف می گردند. وقتی آشغال در اعماق وجودشان  تلنبار می شود، آنها به جایی احتیاج دارند تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی می کنند.
به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان بدهید، برایشان آرزوی خیر بکنید، و بروید.
آشغال های آنها را نگیرید تا به افراد دیگر ی در سرکار، در منزل، یا توی خیابان  پخش کنيد.
حرف آخر این است که افراد موفق اجازه نمی دهند که کامیون های آشغال روزشان را خراب کنند و باعث ناراحتی آنها شوند.
زندگی خیلی کوتاهتر از آن است که صبح با تأسف  از خواب برخیزید، از این رو..... ((افرادی را که با شما خوب رفتار می کنند دوست داشته باشید. برای آنهایی که رفتار مناسبی ندارند دعا کنید.))
 
 
"زندگی ده درصد چیزی است که شما می سازید و نود درصد نحوه برداشت شماست"

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

امیرمسعود
18 آبان 90 10:33
مامان پرنیای عزیزم سلام. درس بزرگی تو داستانتون بود ....


سلام عزیزم .هدفم بیشتر شخص خودم بودم ولی ای کاش ما ادما میتونستیم این جوری برخورد کنیم.
مامان آمیتیس
18 آبان 90 14:12
سلام عزیزم یه مدت نت نداشتم منم واسه حرفای ریبا و وب قشنگتون به خصوص پرنیا جون خیلی دلم تنگ شده بود دوستتون دارم


مرصی عزیزم نهایت لطفتون هست ما هم شما رو I LOVE YOU