پرنیا  عشق بابا سجادپرنیا عشق بابا سجاد، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره
پریسا عشق باباپریسا عشق بابا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

پــــــــــــرنیــــــــا هستی مامان

مریضی پرنیا خانوم که اساسی حال من و بابا سجاد رو گرفت

1390/8/5 9:27
426 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش

می سپارم به تو از چشم حسود چمنش

دوستای گلم.پرنیا خانوم سر حال شیطون یه دفعه مریض شد.ناراحتچه مریضی .چی بگم متفکرکه فقط با تب و بالا اوردن همراه بود 3 روز پرنیا خانوم اسیر بیمارستان شده و همه اش سرم و امپول تا شاید تب خانوم خانوما پایین بیاد .

niniweblog.com

الهی بمیرم برات مادر که اشک از چشات خشک نمیشد و یه ریز گریه میکردی .من و بابایی همراه دختر گلم اشک میریختم. اولین بار بود که گریه بابا سجاد رو میدیدم زمانی که نمیتونستن رگ پیداکنن و همه اش توی دستات سوزن کاری میشد و از دستات خون می اومد یه لحظه دیدم بابا داره اشکاشو پاک میکنه

niniweblog.com

این قدر حالت بد بود که رگ پیدا نمیشد بهت سرم وصل کنن.اخر سر هم دستاتو این قدر سوزنی کردن تا یه رگی پیدا شد.

تا این که دیروز ترخیص شدی از شادی داشتی بال میزدی .این قدر خوشحال بودی که همه اش دستت که سرم  رو در اورده بودن رو بوس میکردی و میگفتی بابا خوب شدم.

الهی مادر برات بمیره که این 3 روز داغون شدی از شدت تب و.

انشالله در پناه خدا همیشه سالم باشی یکی یه دونه ام.

 

الهی برات بمیرم عزیزم با این حال و روزت

نه مادری بمیرم و این روزا رو نبینم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان یسنا
5 آبان 90 13:40
الهی بمیرم واست خاله جون!!! چه روزای سختی داشتی گل گلخونه


مرصی خاله جون.دعا کنید خوب بشم.چون هنوزم حلی ندارم وکسل هستم
محمد پوریا
7 آبان 90 0:21
ببین یه اشتباهی شده هر چی پیام میفرستادم مشکل داشت و قبول نمی کرد یهو اشتباهی این پیام فرستاده شد با عرض معذرت و آرزوی سلامتی پرنیا خانوم اگه میشه پیام قبلی رو پاک کن.[
اشکال نداره خاله جون.من که فعلا مریضم و بی حال مامن جونم هم غصه می خوره .دعا کنید خوب شم