پرنیا  عشق بابا سجادپرنیا عشق بابا سجاد، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره
پریسا عشق باباپریسا عشق بابا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

پــــــــــــرنیــــــــا هستی مامان

دعایت میکنم

  دعایت می کنم، عاشق شوی روزی بفهمی زندگی بی عشق نازیباست دعایت می کنم با این نگاه خسته، گاهی مهربان باشی به لبخندی تبسم را به لب های عزیزی هدیه فرمایی بیابی کهکشانی را درون آسمان تیره شب ها بخوانی نغمه ای با مهر دعایت می کنم، در آسمان سینه ات خورشید مهری رخ بتاباند دعایت می کنم، روزی زلال قطره اشکی بیاید راه چشمت را سلامی از لبان بسته ات، جاری شود با مهر دعایت می کنم، یک شب تو راه خانه خود گم کنی با دل بکوبی کوبه مهمانسرای دل من را دعایت می کنم، روزی بفهمی با خدا تنها به قدر یک رگ گردن، و حتی کمتر از آن فاصله داری ...
9 اسفند 1390

از زرتشت پرسیدند زندگی خود را بر چند اصل بنا كردی؟

  1 - دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آرام شدم 2- دانستم كه خدا مرا میبیند پس حیا كردم 3 - دانستم كه كار مرا دیگری انجام نمیدهد پس تلاش كردم 4- دانستم كه پایان كارم مرگ است پس مهیا شدم     * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *       نبردهاي زندگي هميشه به نفع قويترين ها پايان نمي پذيرد بلكه دير يا زود برد با آن كسي است كه بردن را باور دارد   * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *   به غیر از خدا، به هر آنچه امید داشته باشی، خدا از همان چیز ناامیدت می کند .   * * * * * * * * * * * * * * * * *...
4 اسفند 1390

عکسای دختر قشنگم

سلام دوستای گلم این پست میخوام از شیرین کاریهای دخترم بگم و از عکسای قشنگش با لباسای عیدش که دیروز تنش کردم این قدر ذوق کردم که وای دخترم داره بزرگ میشه   دیرز داشتم تو اشپزخونه شام رو تدارک میدیدم.که پرنیا جون مشغول تماشای برنامه کودک بود . یه لحظه دیدم صدا میزنه مامان جون من منتظرتم بیا دیگه . جا خوردم گفتم چی میگی پرنیا جون گفت منتظرتم بیا دیگه   اومدم و بوسه بارونش کردم با این حرفای بزرگی که میزنه .بعد گفت بوسم نکن صورتم خراب میشه جا خوردم که این حرفا رو کجا یاد گرفته   ...
3 اسفند 1390

روانشناسی چیزی بنام"حسادت"

          همه چیز از خواستن شروع می شود خواستن، غریزی ترین واکنش بشر نسبت به نداشته هایش است همین که خیره میشوی به چیزی که تنها دلت تصاحبش را میخواهد، اینجاست که خواستن، قدرتش را به رخ می کشد ... مشکل انسان ها در خواستن ِ نداشته هایشان نیست مشکلشان در کنار آمدن با این نداشته هاست ... اینجاست که احساس خوشبختی مقطعی می شود به محض اینکه شما چیزی را دیدید که داشتنش را میخواهید خوشبحتی تبدیل به احساسی می شود که تا آن را بدست نیاورید از آن محرومید و اینجاست که حسادت رخ میدهد حسادت مفهومی لحظه ایست که در یک لحظه در ناخود آگ...
11 بهمن 1390

جملات کوتاه و خواندنی

    تو آن چیزی خواهی شد که به آن می اندیشی و عمل میکنی .     زندگی هدیه خداوند به ماست و ” شیوه زندگی ” ما ، هدیه ما به خداوند .     پربارترین گنج ، قلبی عاشق است که با همه در آرامش است .   بیدار شو . قوی باش . کارهای زیادی هست که باید انجام بدهیم . بارهای زیادی هست که باید بر دوش بکشیم . قوی باش ، خوب بجنگ و پیروز شو .     بهترین لحظات زندگی ، اوقاتی است که احساس می کنیم عشق را به دیگران منتقل می کنیم و پیام و حضور خدا را برای دیگران قابل لمس می سازیم .     هر رنجی در خدمت تکامل است .   ...
8 بهمن 1390

برای بهترین های زندگی همسرم و دختر گلم

  دیروز را ورق می زنم و خاطرات  گذشته را مرور می کنم . در روزهای بی تو بودن صدای خش خش برگها را از لابلای صفحات پاییز ی می شنوم و التماس شاخه ها را که در حسرت دستهای سبز تو مانده اند . کم کم به این باور می رسم که سرنوشت ، نثر ساده ایست از حسرت و اشک که حرفی برای گفتن ندارد . به صفحات بهار ی با تو بودن می رسم . بنفشه هایی که از بالای واژه ها سر می زنند و چشمان تو را بهانه کرده اند ...
25 دی 1390

وجود خدا

  داستانی در مورد وجود خدا مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار، گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها به موضوع « خدا » رسیدند؛ آرایشگر گفت: “من باور نمی‌کنم خدا وجود داشته باشد.” مشتری پرسید: “چرا؟” آرایشگر گفت: “کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض می‌شدند؟ بچه‌های بی‌سرپرست پیدا می‌شدند؟ این همه درد و رنج وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این چیزها وجود داشته باشد.”   مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد؛ چون نمی‌خواست جروبحث ک...
25 دی 1390