دلم از ادمای نامرد دنیا گرفته
دلم خیلی گرفته
داغونم چرا توی دنیا دورنگ ما ادما بی محبت شدن و بی چشم و رو .چرا دست ما ادما بی نمک.چرا کسانی که بهشون محبت میکنی .با سیلی زمانه جواب خوبیهاتو میدن .چرا دلی رو میشکنن به خاطر این که بگن قدرت مردی این.چرا بزرگترا که به قول خودشون الگو هستن دیگه حرمتا رو نگه نمیدارن.چرا ارزوهایی که با هزارا ن امید توی این زندگی متاهلی یه دختر نازدونه بابا پا میزاره .رو نا امید میکنن چرا سیلی های پشت سر هم زمونه باید تو گوش ادمایی بخوره که به ناحق دارن سیلی میخورن .چرا اطرافیان از غصه و ناراحتی ما شادن .
اخه چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لعنت به این زندگی
کی هست جواب چراهای منو بده .
کی هست دل شکسته رو اروم کنه
کی هست که به خدا نزدیکتره بگه خدا کجایییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
خدا چرا جواب سیسلی های نامردان زمانه رو نمیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من این شعـر غـم افـزا را شبی صد بار می خوانم
چه می خواهم از این دنیا، از این دنیای افسونکار
قســــم بر پاکـی اشکـــــم جوابم را نمی دانم
شروع کودکی هایـم سرآغـاز غمــی جانکــاه
از آن غـم تا به فرداهـا پر از تشـویش، گریانـم
بهــار زندگی را مـن هــــزاران بار بوییــدم
کنـون با غصـــه می گویـم خداونـدا پشیمانم
به سـوی درگـه هستــی هزاران بار رو کردم
الهی تا به کی غمگین در این غم خانه می مانم
خدایــا با تو می گویم حدیث کهنـه ی غم را
بگو با من که سالی چند در این غم خانه مهمانم
دلم تنـــگ است از دنیا چرایش را نمی دانم
ولی یک روز این غم را ز خود آهسته می رانم