پرنیا  عشق بابا سجادپرنیا عشق بابا سجاد، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره
پریسا عشق باباپریسا عشق بابا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

پــــــــــــرنیــــــــا هستی مامان

چه قدر برای عزیزترینامون .گلای زندگیمون وقت میزاریم پدرا و مادرا ی مهربون؟؟؟؟

1390/8/22 8:03
475 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

وقتی وجود خدا باورت بشه … خدا یه نقطه میزاره زیر باورت و ” یاورت” میشه.


بابا جان فقط پنج دقيقه ، باشه ؟

 

ناز دار نگاهتم پرنیا جون 

 

 

در يك پارك زني با يك مرد روي نيمكت نشسته بودند و به كودكاني كه در حال بازي بودند نگاه مي­كردند. زن رو به مرد كرد و گفت پسري كه لباس ورزشي قرمز دارد و از سرسره بالا مي رود پسر من است . مرد در جواب گفت : چه پسر زيبايي و در ادامه گفت او هم پسر من است و به پسري كه تاب بازي مي كرد اشاره كرد . 
 
 
 
مرد نگاهي به ساعتش انداخت و پسرش را صدا زد : سامي وقت رفتن است .
 
 
 
سامي كه دلش نمي آمد از تاب پايين بيايد با خواهش گفت بابا جان فقط 5 دقيقه . باشه ؟
مرد سرش را تكان داد و قبول كرد . مرد و زن باز به صحبت ادامه دادند . دقايقي گذشت و پدر دوباره فرزندش را صدا زد : سامي دير مي شود برويم . ولي سامي باز خواهش كرد 5 دقيقه اين دفعه قول مي دهم .
مرد لبخند زد و باز قبول كرد . زن رو به مرد كرد و گفت : شما آدم خونسردي هستيد ولي فكر نمي­كنيد پسرتان با اين كارها لوس بشود ؟
 
 
مرد جواب داد دو سال پيش يك راننده مست پسر بزرگم را در حال دوچرخه سواري زير گرفت و كشت . من هيچ گاه براي تام وقت كافي نگذاشته بودم . و هميشه به خاطر اين موضوع غصه مي خورم . ولي حالا تصميم گرفتم اين اشتباه را در مورد سامي تكرار نكنم . سامي فكر مي كند كه 5 دقيقه بيش­تر براي بازي كردن وقت دارد ولي حقيقت آن است كه من 5 دقيقه بيشتر وقت مي دهم تا بازي كردن و شادي او را ببينم . 5 دقيقه اي كه ديگر هرگز نمي توانم بودن در كنار تام ِ از دست رفته ام را تجربه كنم
 
بعضي وقتها آدم قدر داشته ها رو خيلي دير متوجه مي شه . 5 دقيقه ، 10 دقيقه ، و حتي يك روز در كنار عزيزان و خانواده ، مي تونه به خاطره اي فراموش نشدني تبديل بشه . ما گاهي آنقدر خودمون رو درگير مسا ئل روزمره مي كنيم كه واقعا ً وقت ، انرژي ، فكر و حتي حوصله براي خانواده و عزيزانمون نداريم . روزها و لحظاتي رو كه ممكنه ديگه امكان بازگردوندنش رو نداريم .
 
 
 
 

هیچ وقت به گمان اینکه وقت دارید ننشینید

 
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان هامان
21 آبان 90 11:16
خیلی زیبابود ممنون


سلام مرصی عزیز شما همیشه به من لطف دارین .ممنون که با حضور قشنگتون حامی من و پرنیا جون هستین
محمد پوریا
21 آبان 90 18:53
سلام عزیزم قشنگ بود و واقعا تکان دهنده ممنون از مطالب قشنگت پرنیا جون چکار میکنه؟



سلام عزیزم ممنون از این همه لطفتون.و ممنون از این که با حضور زیباتون به وب پرنیا خانوم ما را سر افراز میفرمائید.پرنیا جون هم خوبه سرگرم کودکی خودش و عالم بی دغدغه خودش عزیزم
مامان آمیتیس
22 آبان 90 10:37
سلام عزیزم با این مطلب قشنگت خیلی دلم گرفت خیلی قشنگ بود دوستتون داریم راستی قطره کارمینت برای آمیتیس گرفتم معجزه کرد بازم از لطفتون ممنون


رصی عزیزم شما لطف دارین به من و پرنیا جون .ممنون که بهمون افتخار میدین با حضور گرمتون عزیزم
مامان مهراد
22 آبان 90 12:40
سلام خیلی خیلی خیلی خوب و قشنگ


مرصی عزیزم بی نهایت از حضور گرمت ممنونم که به ما نشاط و قوت میده
مامان یسنا
22 آبان 90 17:22
به قول خارجکیا:It's so nice


مرصی عزیزم ممنون که ما رو همراهی می کنید با حضور گرمتون و نظارات زیباتون که شرمندمون می کنید